۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

ساناز


 

من اسمم سانازه و الان 33 سال دارم . ميخوام اولين سكسم رو واستون تعريف كنم حدود 15 سالم بود 3 ماهي ميشد كه مدرسه ها باز شده بود . من كمي سرما خورده بودم و كسل بودم . صداي زنگ در اومد . زن عموم با برادرش (هادي ) بودن . برادرش بچه خوبي بود زياد قيافه جالبي نداشت اما خيلي خوب مشت و مال ميداد خيلي از زناي فاميل عاشق مشت و مالاش بودن . من كمي پيششون نشستم و بعدش رفتم تبقه بالا تو اتاقم كه بخوابم . كمي كه دراز كشيده بودم هادي اومد تو اتاقم و بهم گفت كه مادرت ميگفت كسلي و حال نداري گفتم آره كمي سرما خوردم . گفت ميخواي كمي مشت و مالت بدم شايد بهتر شي . اولش خجالت كشيدم و قبول نكردم ولي اينقد اصرار كرد كه قبول كردم … رو شكمم خوابيدم و اون اومد رو پاهام نشست و شرو كرد … اول ارووم شونه هامو ماليد و بعد دستشو از بالا روي ستون فقراتم كشيد تا دم شلوارم و بعد دوباره تا بالا و همين جور كمرم رو ميماليد خيلي خوشم اومده بود … بهد دستشو گذاشت رو باسنم و شرو كرد به ماليدن اولش خوشم نيومد و ميخواستم بگم كه اين كارو نكنه ولي روم نشد … كمي كه ماليد كم كم داشت خوشم ميومد و چيزي نگفتم … بهم گفت لباستو بزنم بالا و كمرت رو با كرم بمالم ؟ … منتظر جواب من نشد و لباسم رو بالا زد … منم كه خيلي از مشت و مالش خوشم اومده بود چيزي نگفتم … لباسم رو كه تا شونه هام زد بالا ازم پرسيد كرم داري ؟ گفتم تو كمدم دارم .. خواستم بلند شم كه نزاشت و خودش رفت آورد و دوباره رو پاهام نشست … بهد گفت لباستو در بياد اينجوري نميشه و لباسم رو در اورد .. اولش خيلي خجالت ميكشيدم ولي دلم ميخواست منو دسمالي كنه … رو شكمم هم خوابيده بودم و سينه هام رو نميديد … … بعد به كمرم كرم ماليد و شروع كرد … واقا عالي بود داشتم حسابي حال ميكردم … كم كم داشت صدام در ميو مد و ديگه تو حال خودم نبودم … يه دفه دستشو گذاشت رو باسنم و در گوشم گفت مي خواي باسنتم بمالم ؟ و شلوارم رو كشيد پايين و بعد دشتشو گذاشت بغلاي شرتم و خاست درش بياره كه دستمو گذاشتم روش و گفتم درش نيار … خم شد و صورتم رو محكم بوسيد و گفت نترس و كشيد پايين تا زانوهام و شرو كرد ماليدن باسنم خيلي حال مي داد حسابي همه جاي باسنم رو ماليد … كم كم داشتم آروم آروم آه و ناله ميكردم و كم كم بدنم داشت ميلرزيد … آروم خابيد روم و تو گوشم گفت تا حالا سكس داشتي ؟ گفتم نه … كيرش رو روي باسنم حس ميكردم بعد دستا شو آورد زيرم و سينه هام رو گرفت و ماليد … گفت ميخواي بكنمت ؟ … خيلي ترسيده بودم … گفتم نه … گفت نترس از عقب ميكنم … گفتم درد نداره ؟ … گفت كرم ميزنم درد نمي گيره و دوباره محكم منو بوسيد و بعد بلند شد و لباساشو در آورد يه نگاه به كيرش انداختم تقريبا يزرگ بود بعد اومد كنارم كيرشو گرفت جلوم و گفت مي خواي بهش دست بزني ؟ من رومو بر گردوندم و گفتم نه … نشست رو پاهام و به لاي باسنم كرم زد و … بعد با انگشتش سوراخ باسنم رو ماليد و بعد كرد تو و عقب جولو مي كرد … بعد 2 تا از انگشتاشو كرد تو … بعد 3 تا … بعد به كيرش كرم زد و گفت سرش كه بره تو يكم درد داره ولي زود خوب ميشه بعد كيرشو گذاشت دم سوراخم و كمرم رو گرفت و آروم فشار داد …
بد جوري دردم گرفت چشام يه لحظه سياهي رفت دستمو بردم پشتمو خ.استم كيرشو در بيارم … دستمو گرفت و گفت الان خوب ميشه و هي قربون صدقه من ميرفت … كم كم دردش خوب شد و آروم فشار داد كمي درد داشتم ولي حال ميداد … كم كم تا ته كرد تو و يه آه بلند كشيد و محكم بغلم كرد … و كيرشو فشار داد تو كونم … خيلي احساس خوبي بود … و آروم كيرشو عقب جولو ميكرد وقتي فورو ميكرد كمي درد داشت بعد از 3-4 دقيقه كيرش رو در آورد حس ميكردم كونم حسابي باز شده … بعد كيرش رو در آورد و كرم زد و دوباره فورو كرد … ايندفه را حتتر رفت تو و دردش كمتر بود و شرو كرد عقب جولو كردن و تو گوشم گفت از عمه تينات بيشتر حال ميدي ها … اونو از كوس كردم اينقده بهم حال نداد … تازه اون موقع بود كه فهميدم عمم با اون خوشكليش چرا اينقدر دورو بره اين ميگرده … هادي هم تن تن تو كونم تلمبه ميزد … داشتم حسابي حال ميكردم كه يهو يه چند تا آه بلند گفت و محكم كيرشو كرد تو كونم و در اورد … بعد تا ته كرد تو و حس كردم تو كونم يه چيزي ميريزه … بعد خابيدد روم و منو بوسيد گفتم چيكار كردي ؟ گفت آبم اومو عزيزم … دستشو آورد زيرم و كوسم رو ماليد … خيلي حال ميداد بعد حس كردم دارم ميتركم و بد جوري لرزيدم و يه احساس خيلي خوبي بهم دست داد … دوباره منو بوسيد و كيرشو از تو كونم كشيد بيرون و بلند شد … من حال بلند شدن نداشتم همون جوري رو شكمم دراز كشيده بودم هادي لباساشو پوشيد و پتوم رو كشيد روم و منو بوسيد و گفت كمي بخوابي خيلي حالت جا مياد … بعدش رفت و منم خوابيدم … بعد از اون چند بار ديگه هم منو كرد … اين اولين سكس من بود

هیچ نظری موجود نیست: