اسم من هومن هست و 26 سالم هست. علت این که می خوام این داستان رو براتون بگم اینکه اولاً همیشه دوست داشتم این داستان رو تو این سایت برای شما بنویسم و ثانیاً چند داستان در مورد سکس خانوادگی و مخصوصاً سکس با خاله تو سایت هست که امیدوارم با این داستان این مجموعه کامل تر بشه و حالا این هم از داستان سکس من و خاله طاهره: |
۱۳۸۷ خرداد ۲۵, شنبه
سکس یه آقا پسری با خاله جونش
کردن خاله
سلام اگه داستان قبلی منو خونده باشید هم سلیقه هم مدل خونه مونه یه مارو میدونید یه بار دیگه میگم ما یه آشپزخونه داریم که بعد از اون یه پله میخوره و میره تو رختکن و حموم خاله مادرم مهمونی اومده بود یه چند وقتی خونه ما یه روز بود صبح از خواب بیدار شدم اومدم پایین دیدم شیر آب واز سریع رفتم پشت در حموم دیدم بله خاله خانوم رفته حمام و مادرمم سر کار گفتم بابا دمت گرم سریع تلفن رو ورداشتم بهرام همسایه طبقه پایین مونو صدا کردم که بیاد بالا اومد و گفت قضیه چیه گفتم خالم خونمونه و رفته حمام خونه خالیه بیا یه چند تا عکس سکسی ببینیم نمی خواستم رک برم سر اصل مطلب یه چنتا عکس سکسی Granny دیدم و سر شوخی رو با بهرام واز کردم که آی خالتو بخورم و از این جور صحبتا اونم جواب مارو داد و شوخی شروع شد که گفت: عین سگ پریدم روش با یه دستم سینه هاش و میمالیدم و و لب میگرفتم هر دو مون رو پهلو خوابیده بودایم پاشو انداخت رو پام و قشنگ لاش واز شد بدون این که خودمون بخوایم کله کیرم رفت تو کس داغ داغ داغ خاله با یه کم زور قشنگ وارد شد تمام بدنش صفت شد ازم خواست تا تکون نخورم نم نم بعد از 1 2 دقیقه شروع کردم به تلمبه زدن از موقعی که تلمبه زدم تا آخر لبم رو لب اش بود خیلی حال میداد تجسم کنید با یه دست سینه های چاق خاله دستت باشه با یه دست هم کیرتو داری میذاری اون تو لبت هم که رو لب قلوه ایش باشه خلاصه یه 5 دقیقه ای بود که داشتم تلمبه میزدم نمیدونم تجربه کشتی دارید یا نه اما برا بارانداز تو کشتی باید حریف تو انقدر صفت به دنده هاش فشار بیاری که دستش از تشک جدا شه آقا ایشون هم منو همچین گرفته بود تو بغلش فشار میداد که انم در اومد بعدشم ارضا شدم آقا اون تو لیز انقدر لیز بود که فکر تلمبه زدن رو هم میکردی کیرت نا خود آگاه میرفت و میامد بیرون بعد از ارضا شدنم همچین با یه زن 29 سال از خودم بزرگتر عشق بازی میکردم که دیونه شده بود میزون تا یه ساعت فقط داشتیم لب و ماچ و ماچ بازی میکردیم آخر دیگه نا نداشتم بلند شم همون طوری کنارش افتاده بودم اومد در گوشم و گفت میخوام همیشه فقط برای خودم باشی و اومد ماچم کنه سریع روم رو برگردوندم طرفش و تبدیل شد به لب نم نم اون اومد روم داشت ریقم در میومد اما خیلی حال داد و ازم خواست تا برم خونه اون 3 ماه تابستون رو زندگی کنم الان یه 2 3 هفته اس کارمون شده عشق و صفا یه بار هم بهرام و آوردم که ناکام از دست نره اما حالا یه 3 طبقه خالی منو و خاله عشق و صفا. |
داستان سکس از یه دختر خاله ویه پسر خاله
سلام ، اسم من سهيله . |